​نئوپلاسم ­های مجاری صفراوی
کانسر مجاری صفراوی که کلانژیوکارسینوم نامیده می­شود، حدود 3% تمام نئوپلاسم­ های سیستم گوارشی را تشکیل می­دهد. کلانژیوکارسینوم به دو نوع داخل کبدی (پروگزیمال به دو شاخه شدن مجاری هپاتیک راست و چپ) و خارج کبدی تقسیم می­شود. کلانژیوکارسینوم خارج کبدی خود به دو نوع پری­هیلار (شامل مجاری راست و چپ کبدی تا اتصال مجرای سیستیک به CBD) و سگمان­های دیستال (از اتصال مجرای سیستیک به CBD تا آمپول واتر) تقسیم می­شود. کلانژیوکارسینوم خارج کبدی بسیار شایع­تر می­باشد.
کانسر مجاری صفراوی در هر دو جنس یکسان اتفاق می­افتد و معمولاً افراد بین 50 تا 70سال درگیر می­شوند. مثل کانسر کیسۀ­صفرا التهاب مزمن معمولاً پیش­زمینه اکثر نئوپلاسم ­های مجرا می­باشد. ریسک نئوپلاسم مجاری صفراوی به­ طور قابل توجهی بیماران با PSC (که اکثراً همراه با کولیت اولسرو هستند) بیشتر است. سایر ریسک فاکتورها شامل کیست ­های کولدوک، عفونت با انگل­ های فلوک کبد Opisthorchis viverrini  یا Clonorchis Sinensis، مواجهه با سموم، بیماری مزمن کبد، چاقی و بیماری ­های ژنتیک (خصوصاً سندرم لینچ و پاپیلوماتوز صفراوی) می­باشند. حدود  بیماران  با کارسینوم مجاری صفراوی سنگ صفراوی دارند. بسیاری از بیماران با کلانژیوکارسینوم ریسک فاکتور خاصی ندارند.
از نظر بافت ­شناسی ضایعات معمولاً آدنوکارسینوم ­های تولید کنندۀ موسین می­باشند. به­ طورکلی کانسرهای مجاری صفراوی رشد آهسته دارند، به اطراف دست­ اندازی می­کنند و به­ ندرت به نقاط دور دست متاستاز می­دهند. به­ هرحال به­ دلیل ارتباط مجاری خارج کبدی با کبد، ورید  پورت و شریان هپاتیک رزکسیون درمانی این ضایعات به جای آنکه قانون باشد، استثناء می­باشد.
علایم شایع مربوط به رشد موضعی مربوط به انسداد صفراوی می­باشد که باعث زردی، خارش، ادرار تیره و مدفوع روشن می­شود. سایر علایم شامل کاهش وزن، درد شکم و تب می­باشد. کلانژیت نادر است. برخلاف زردی متناوب که در بیماران با سنگ مجرای مشترک دیده می­شود، زردی همراه با کانسر افزایش یابنده است. در معاینه بالینی ممکن است هپاتومگالی وجود داشته باشد. کیسۀ­صفرا قابل لمس غیر دردناک در بیمار با زردی (علامت کوروازیه)  نشان دهندۀ محل انسداد می­باشد که دیستال به اتصال مجرای صفراوی مشترک به مجرای سیستیک می­باشد. اگرچه این یافته اختصاصی جهت نئوپلاسم مجاری صفراوی نمی­باشد. کلانژیوکارسینوم­ های دیستال علایم تومورهای پانکراسی را تقلید می­کنند.
مطالعات آزمایشگاهی نشان دهنده کلستاز و انسداد صفراوی می­باشد. آزمایشات اولیه باید شامل اندازه­ گیری بیلی­ روبین مستقیم، آلکالین فسفاتاز و آمینوترانسفراز سرم باشد. سونوگرافی شکم اولین مطالعه رادیولوژی است که بسیار کمک کننده می­باشد. اگرچه خود تومور ممکن است دیده نشود ولی اتساع مجاری بدون حضور سنگ تشخیص را مطرح می­کند. پیگیری با CT Scan و MRI در تعیین گسترش تومور خارج کبدی کمک کننده است و اطلاعاتی راجع به قابلیت برداشته شدن تومور (resectability) و دست­ اندازی به بافت ­های اطراف فراهم می­کند.
PTC و ERCP در نشان دادن تومور، بررسی گسترش داخل مجرا و بدست آوردن نمونۀ بافتی بسیار کمک کننده هستند. PTC برای بررسی ضایعات پروگزیمال و تعبیه آنته­ گرید (antegrade) استنت در این ضایعات مفید می­باشد.
پروگنوز کلانژیوکارسینوم ضعیف است. جراحی تنها روشی می­باشد که امکان درمان را فراهم می­کند. بدست آوردن حاشیه­ های منفی بحث ­برانگیز است و عود موضعی شایع است. اپروچ جراحی به محل ضایعه بستگی دارد. کلانژیوکارسیوم داخل کبدی با رزکسیون کبد درمان می­شود. اگر امکان رزکسیون نباشد، جهت رفع انسداد استنت از طریق گایدوایر تعبیه می­شود. درمان تومورهای پری­هیلار که تومورهای کلاتسکین نامیده می­شوند. رزکسیون تومور، هپاتیکوژژنوستومی روان­وای و رزکسیون کبد می­باشد. اگر رزکسیون امکان­ پذیر نباشد، استنت مجاری صفراوی با آندوسکوپ یا از طریق کبد گذاشته می­شود. عمل جراحی ارجح برای تومورهای دیستال CBD پروسیجر ویپل می­باشد که شامل برداشتن دیستال CBD، تومور، سر­پانکراس و دئودنوم می­باشد. اگر ضایعات دیستال قابل برداشتن نباشد، درمان حمایتی از طریق جراحی بای­پس یا استنت صفراوی انجام می­شود.