​کوله ­سیستیت حاد
التهاب حاد و عفونت کیسۀ صفرا می­باشد. این بیماران درد مداوم و افزایش یابنده در RUQ یا اپی گاستر تجربه می­کنند. درد بیشتر از 4-3 ساعت است و ممکن است تا چند روز طول بکشد. به علت تحریک پریتوئن پریتال (جداری) عصب حسی سوماتیک تحریک و ایجاد درد می­کند. ممکن است با تهوع، استفراغ و تظاهرات سیستمیک یک پروسه التهابی شامل تب، تاکی­کاردی و در موارد شدید ناپایداری همودینامیک همراه باشد.
در بیماران با زردی، وجود مدفوع کمرنگ و ادرار چای پررنگ انسداد صفراوی خارج کبدی را مطرح می­کند. بیماران با سرطان ­هایی نظیر کارسینومای پانکراس معمولاً درد مبهم نواحی فوقانی شکمی دارند. تاریخچه کاهش وزن واضح معمولاً در بیماران با سرطان ­های زمینه­ ای وجود دارد. اعتقادبراین است که خارش به علت تجمع زیاد بافتی اسیدهای صفراوی کونژوگه که مجدداً جذب شده است، می­باشد و معمولاً در بیماران با زردی انسدادی می­باشد.
در معاینۀ بالینی، یک بیمار با کولیک صفراوی معمولاً بی ­قرار می­باشد در صورتیکه بیماری که درد همراه با التهاب و کوله­ سیستیت حاد دارد، آرام می­باشد زیرا درد با حرکت بدتر می­شود. ضربان قلب به علت درد، التهاب و عفونت ممکن است بالا باشد. تب معمولاً همراه با کوله­ سیستیت حاد وجود دارد ولی در کولیک صفراوی دیده نمی­شود. تب بالا ممکن است به علت گانگرن کیسۀ صفرا و کلانژیت باشد. فشارخون پایین می­تواند نشان ­دهندۀ دهیدراتاسیون شدید و شوک سپتیک باشد. بیمار با کولیک صفراوی شکم نرم دارد فقط ممکن است تندرنس مختصری در RUQ داشته باشد و در بین اپیزودهای درد شکم هیچ تندرنسی ندارد. در کوله­ سیستیت حاد در معاینه شکم ممکن است علامت مورفی مثبت باشد. علامت مورفی (Murphy sign) قطع دم به علت درد در لمس عمقی RUQ می­باشد زمانی که پریتوئن احشایی پوشانندۀ کیسۀ­صفرا ملتهب باشد. وقتی التهاب به پریتوئن جداری سرایت می­کند، در معاینه، شکم گاردینک موضعی و احتمالاً ریباند تندرنس دارد. در کوله­ سیستیت حاد ممکن است یک تودۀ دردناک که نشان ­دهنده کیسۀ­صفرا ملتهب است لمس شود. وجود یک کیسۀ­صفرای قابل لمس بدون تندرنس با زردی مطرح کنندۀ بدخیمی مثل کارسینوم پانکراس می­باشد و به علامت کوروازیه (Courvoisier Sign) شناخته می­شود. در حضور بدخیمی انسداد مجرای مشترک صفراوی (CBD) باعث اتساع غیرفعال کیسۀ­صفرا به ­علت افزایش فشار مجاری می­شود و به همین جهت کیسۀ­صفرا لمس می­شود. اگر دلیل انسدادی مجاری سنگ باشد، معمولاً منشاء سنگ یک کیسۀ­صفرا با جدار ضخیم غیرطبیعی می­باشد که قادر به اتساع غیرفعال نمی­باشد.

تست­های آزمایشگاهی
نکته : میزان بیلی ­روبین غیر کونژوگه (غیر مستقیم) در بیماری­ های همولیتیک افزایش پیدا می­کند. در صورتیکه بیلی ­روبین مستقیم در انسداد صفراوی خارج کبدی یا کلستاز افزایش می­یابد.
آلکالین فسفاتاز (ALP) بوسیلۀ اپیتلیوم سیستم صفراوی ساخته می­شود. ALP سرم به علت تولید بیش ­ازحد در شرایط انسداد صفراوی خارج کبدی و با احتمال کمتر کلستاز به علت واکنش دارویی یا سیروز صفراوی اولیه بالا می­رود. میزان آنزیم سرم در هپاتیت نیز به ­­طور متوسط افزایش پیدا می­کند، همچنین در بیماری­ های استخوان نیز می­تواند بالا رود. ALP با منشاء کبدی صفراوی از منشاء استخوان با پایداری حرارتی تشخیص داده می­شود.
نکته :  افزایش همزمان گاماگلوتامیل ترانسفراز (GGT) نشان­ دهندۀ منشاءصفراوی افزایش ALP می­باشد.
 آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) از سلول­ های کبدی آزاد می­شوند. و در انواع هپاتیت بالا می­روند. AST و ALT در انسداد صفراوی نیز خصوصاً در شرایط حاد اغلب بالا می­روند.
نکته : افزایش ALP و GGT بیش از افزایش ALT و AST در انسداد صفراوی اتفاق می­افتد. اگر برعکس این باشد، نشان دهندۀ هپاتیت است.
اگر سیستم صفراوی به­ طور نسبی مثلاً با نئوپلاسم اولیه یا متاستاتیک دچار انسداد شود، ALP از مجاری آزاد می­شود ولی بیلی­ روبین می­تواند نرمال باشد.
INR (The International normalized Ratio) در بیماران با زردی صفراوی به علت جذب نامناسب ویتامین K، PT (زمان پروترمبین) افزایش می­یابند. در زردی انسدادی بیلی ­روبین کونژوگه محلول در آب (مستقیم) در ادرار ترشح می­شود. از سوی دیگر اوروبیلی­نوژن به علت متابولیسم باکتریایی بیلی ­روبین در روده ترشح می­شود. سپس مجدداً از روده بازجذب و در ادرار ترشح می­شود. انسداد صفراوی باعث کاهش اوروبیلی­نوژن در ادرار می­شود به علت آنکه بیلی ­روبین در روده ترشح نمی­شود.
اگر بیمار دهیدراته باشد، هموگلوبین یا هماتوکریت می­تواند بالا باشد. لکوسیتوز و شیفت به چپ نشان­ دهندۀ التهاب حاد یا عفونت می­باشد. آمیلاز و لیپاز سرم در کوله سیستیت حاد و کلانژیت حاد مختصراً می­توانند بالا روند ولی افزایش قابل­توجه با پانکراتیت حاد توجیه­ پذیر است.

مطالعات تصویربرداری
1- اولین اقدام تشخیصی بیماری صفراوی سونوگرافی می­باشد که سریع، غیرتهاجمی و نسبتاً ارزان می­باشد و از اشعه استفاده نمی­شود. سونوگرافی جایگزین کوله­ سیستوگرافی خوراکی به ­عنوان روش ارجح می­باشد. در مواردی ­که سنگ در کیسه­ صفرا وجود دارد، حساسیت و اختصاصیت روش سونوگرافی تقریباً 95% می­باشد. می­تواند سنگ ­هایی به کوچکی 3 میلی­متر را تشخیص دهد و حتی گاهی سنگ­ های کوچکتر و لجن صفراوی را می­بیند. سونوگرافی جهت تشخیص اتساع مجاری صفراوی و محل انسداد (داخل یا خارج کبدی) بسیار حساس می­باشد. مجرای صفراوی اگر بزرگتر از 7 میلی­متر باشد متسع محسوب می­شود البته سونوگرافی برای بررسی سنگ ­های مجاری دقیق نمی ­باشد زیرا ساختمان ­های اطراف مثل دئودنوم که هوا دارد، می­تواند مانع تشخیص دقیق شود. اگر کیسۀ­صفرا متسع باشد و مجاری صفراوی دیلاته، احتمالاً محل انسداد دیستال به محل اتصال مجرای سیستمیک و مجرای هپاتیک مشترک است.
نکته :  مشاهدۀ کیسۀ­صفرا با جدار ضخیم یا مایع اطراف کیسۀ­صفرا تشخیص کوله ­سیتیت حاد را مطرح می­کند.
2- ندرتاً سنگ ­های صفراوی در گرافی شکم دیده می­شوند. حدود %15-10 سنگ ­های صفراوی کلسیم کافی جهت رادیودپاک بودن دارند. یافته­ های دیگر در گرافی شکم شامل هوا در سیستم صفراوی به­ علت ارتباط سیستم صفراوی و گوارشی به علت فیستول پاتولوژیک یا یک ارتباط توسط عمل جراحی قبلی می­باشد.
نکته :  هوا در لومن یا دیوارۀ کیسۀ­صفرا در کوله­ سیستیت آمفیزماتو دیده می­شود.
3- سی­تی­اسکن به علت حساسیت کم در تشخیص، تست ارجح کوله ­لیتیازیس نمی­باشد. هزینۀ بالاتری نسبت به سونوگرافی و ریسک رادیاسیون دارد. سی­تی اسکن در بیماران با بیماری شدید حاد صفراوی جهت تشخیص سایر علل انسداد صفراوی یا تشخیص سایر بیماری ­ها کمک کننده است.
4 - اخیراً سی­تی کلانژیوگرافی به ­طور قابل اعتمادی جزئیات آناتومیک و درخت صفراوی را نشان می­دهد. برای بعضی بیماران سی­تی اسکن می­تواند جهت گایدآسپیراسیون سوزنی از طریق پوست، رنگ ­آمیزی گرم، سیتولوژی یا بیوپسی سوزنی (core needle biopsy) برای بافت ­شناسی و تعیین دقیق تشخیص بکار رود.
5 -  (MRC) Magnetic Resonance Cholangiography به تصویربرداری MR سیستم صفراوی و پانکراس اطلاق می­شود که در نشان دادن سنگ­ های مجرای مشترک و سایر اشکالات سیستم صفراوی کمک می­کند که به عنوان تست اولیه قبل از کلانژیوگرافی از طریق پوست (PTC) یا کلانژیوگرافی روتروگرید آندوسکوپیک (ERCP) به­ کار می­رود. یک MRC ممکن است تنها جهت تشخیص کافی باشد ولی معمولاً اطلاعات اولیه قبل از یک تست تهاجمی را فراهم می­کند. از مزایای واضح این تست تشخیصی غیرتهاجمی بودن و عدم استفاده از رادیاسیون می­باشد.
6- اسکن رادیونوکلئید صفراوی Hepatobilliary Iminodiacetic Acid: این روش (HIDA Scan) تزریق داخل وریدی تکنزیوم 99m  نشاندار می­باشد. رادیونوکلئید توسط کبد به داخل صفرا با غلظت بالا ترشح می­شود و در صورت باز بودن مجاری صفراوی وارد کیسه صفرا و دئودنوم می­شود. کیسۀ صفرای نرمال بعد از 30 دقیقه شروع به پر شدن می­کند.
نکته :  دیدن CBD دئودنوم بدون پرشدن کیسۀ­صفرا بعد از 4 ساعت انسداد مجرای سیستمیک را نشان می­دهد که می­تواند تشخیص کوله ­سیتیت حاد را مطرح کند.
 حساسیت و اختصاصی بودن اسکن HIDA برای تشخیص کوله­ سیستیت حاد %97-95 و %97-90 می­باشد. نتایج مثبت کاذب در بیمارانی که تغذیه کامل وریدی TPN یا هپاتیت دارند دیده می­شود. اسکن HIDA برای نشان دادن سنگ کیسۀ­صفرا یا CBD مناسب نیست.
نکته :  اسکن در تشخیص لیک­ صفرا بعد از عمل جراحی با ارزش است ولی ندرتاً از این روش برای این عارضه استفاده می­شود.
7 - در بیماران با زردی انسدادی با تظاهرات انسداد خارج کبدی در سونوگرافی، مشاهده آناتومی دقیق مجاری صفراوی در تأیید تشخیص و برنامه ­ریزی جهت درمان کمک می­کند. تزریق مستقیم ماده کنتراست در مجرا در این موارد با انجام PTC یا ERCP لازم است. در PTC یک سوزن باریک از طریق پوست دیوارۀ شکم داخل پارانشیم کبد گذاشته می­شود و کنتراست به ­طور مستقیم داخل مجرای صفراوی داخل کبدی تزریق می­شود.
نکته :  PTC برای دیدن مجاری پروگزیمال با ارزش است. از این طریق می­توان تشخیص سیتولوژی بدست آورد، سنگ­ها را خارج کرد و در جاگذاری کاتتر درناژ صفراوی داخل مجرای صفراوی بسته شده، کمک می­کند.
8- یک آندوسکوپیست ماهر برای انجام ERCP لازم است که اسفنکتراودی را کانوله کند و ماده کنتراست را برای تصویرسازی دقیق آناتومی مجاری صفراوی و پانکراسی تزریق کند.
​​​​​​​ به ­علاوه ERCP می­تواند جهت اسنفنکتروتومی انجام شود که اسفنکتراودی با جریان الکتروسرجیکال از طریق سیم متصل به کاتتر ERCP قطع می­شود. این اقدام خروج سنگ ­های صفراوی و جاگذاری یک استنت از طریق مجرای صفراوی بسته شده را تسهیل می­کند. اگر کوآلوپاتی وجود داشته باشد، باید قبل از ERCP یا PTC اصلاح شود.