ملانوم
​​​​​​​

اتیولوژی و شیوع
در طول نیمه آخر قرن بیستم، تشخیص ملانوما بیش از 600% افزایش یافته است، در حالیکه میزان مرگ­ ومیر بیش از 160% افزایش یافته است. اگرچه ممکن است این افزایش بروز تا حدودی نتیجه افزایش تعداد بیوپسی­ های پوستی انجام شده باشد، اما به ­نظر می­رسد نتیجه گزارش کامل­تر یا تغییر در معیارهای پاتولوژیک برای تشخیص ملانوما باشد. در حقیقت، بروز ملانوما حتی ممکن است بیشتر از میزان فوق باشد زیرا بعضی از ملانوم­ ها با روش­ های تخریبی درمان می­شوند. اشعۀ ماوراءبنفش، معمولاً در اثر نورخوشید، علت اصلی ملانوم است. الگو، زمان، و طول مدت در معرض UV بودن همه در پیشرفت ملانوما مهم هستند. به ­عنوان مثال، ملانومی که توسط تماس اپیزودیک شدید به نور آفتاب در محل­ هایی که معمولاً در معرض نور آفتاب نیستند مثل پشت بدن ایجاد می­شود، یک اتفاق شایع است. ملانوماها با شیوع بیشتر روی ساق خانم ­ها و تنۀ مردان ایجاد می­شوند. این داده ­ها، پیشنهاد می­کنند که در معرض نور آفتاب بودن، یک نقش در علت ملانوما بازی می­کند، اما برای نواحی از بدن که کمتر در معرض آفتاب هستند برای بروز ملانوم به حساب شمرده نمی ­شوند.
محل در معرض آفتاب بودن نیز مهم است. مطالعات زیادی نشان داده­ اند که در استرالیا، نیوزلند و ایالات متحده یک افزایش بروز ملانوم نزدیک خط استوا وجود دارد.
آفتاب سوختگی یک نشانۀ در معرض آفتاب بودن اپیزودیک شدید اشعۀ UV است و اگر در کودکی و بلوغ اتفاق بیفتد، به ­نظر می­رسد که بیشترین آسیب را ایجاد کند و منجر به گسترش ملانوم متعاقباً شود. بنابراین، تلاش برای آموزش مردم در مورد خطرات اشعۀ ماوراءبنفش و اهمیت رفتارهای ایمنی در برابر آفتاب باید در کودکی آغاز شود. انجمن سرطان آمریکا، پرهیز از آفتاب در ساعات اوج، لباس ­های محافظ در برابر آفتاب، استفادۀ مجدد مکرر از ضدآفتاب با طیف ­وسیع (SPF>30) و پرهیز از حمام آفتاب و تخت ­های برنزه کننده را توصیه می­کند. شیوع ملانوما تحت­ تأثیر رنگدانه ­های پوستی است و کمترین میزان آن  در بین سیاهپوستان مشاهده می­شود. به اصطلاح فنوتیپ ملانوما شامل افراد با پوست روشن با چشمان آبی و موی بلوند یا قرمز که به راحتی به محض اینکه در معرض آفتاب حتی به مدت کوتاه هم قرار گیرند، دچار لک و سوختگی می­شوند. تقریباً یک چهارم از تمام ملانوماهای جلدی در ناحیۀ سروگردن رخ می­دهند. از این تعداد، اکثرشان خارج از ناحیۀ پوست مودار سر می­باشند. با این حال، توزیع محل ملانوم بدخیم در سیاهپوستان بسیار متفاوت از سفیدپوستان است. خال خوش­خیم بسیار شایع هست و تعداد بسیارکمی از آنها بدخیم می­شوند. و عامل محرک آن ناشناخته است. یک استثناء خال­مویی بزرگ مادرزادی است (bathing trunk nevus) که در 10 تا 30% موارد درمان نشده تبدیل به ملانوم بدخیم می­شود. ملانوم ­های بدخیم فامیلیال تقریباً 10% کل ملانوم­ ها را تشکیل می­دهند، اما تقریباً نیمی از بیمارانی که ملانوماهای متعدد اولیه دارند یک سابقۀ فامیلی از ملانوم دارند. ملانوم­ های فامیلیال نسبت به موارد اسپورادیک در سن پایین­تر رخ می­دهند. علاوه ­براین، هر بیمار که یک ملانوم را تجربه کرده است، در معرض خطر برای ملانوم دوم می­باشد. یک ریسک فاکتور شناخته شده سوم برای ملانوم ارثی، مول آتیپیک و سندرم ملانوم است (FAM-M که قبلاً dysplastic nevus syndrome  نامیده می­شد. بیماران با ملانوم فامیلیال، خال­های پره­مالیگنانت بزرگی دارند، اکثراً روی شانه­ ها، قسمت فوقانی قفسۀ­سینه و پشت. ملانوم ارثی و FAM-M همراه با تغییرات ژنتیکی در کروموزوم ­های 1P، 6q و 7 و 9 هستند. استعداد ژتیکی برای ملانوم بدخیم همچنین با سندرم گزرودرما پیگمنتوزوم ارثی همراه هستند که یک اختلال اتوزومال مغلوب است که با مکانیسم ­های ترمیم DNA معیوب مشخص می­شود (DNAهایی که نیازمند ترمیم آسیب ایجاد شده توسط رادیاسیون UV هستند).
 ​​​​​​​