بیماری های مدولا
تومورهای هیپوفیز:
تقریباً در 15 تا 50% بیماران MEN1 این تومورها ایجاد می شوند. دو سوم موارد آدنوماهای کوچک[1] (با اندازه کمتر از 1/0 سانتیمتر) و بیشتر این تومورها ترشح کننده پرولاکتین با ضریف نفوذ تقریبی 20% می باشند. پرولاکتینوماها سبب علائمی مثل خروج شیر از پستان ها[2]، اختلالات قاعدگی (به همریختگی نظم قاعدگی یا توقف قاعدگی)، یا hypogonadism میباشند. سایر تومورهای هیپوفیز میتوانند شامل سوماتوترو پینوماها و کورتیکو تروپینوماها و یا سایر تومورهای بدون کارکرد باشد.
نکته : درمان دارویی جهت سرکوب ترشح هورمون ها، اولین اقدام در تومورهای هیپوفیز وابسته به MEN1 میباشند. بیمارانی که به درمان دارویی مقاوم هستند یا بیمارانی که دچار رشد ماکروآدنوماها میشوند یا علایم فشاری این آدنوماها را بروز میدهند، کاندیدای جراحی هستند. رادیوتراپی در بیمارانی که مورد جراحی ناکامل قرار گرفتند، به کار میرود.
سایر تومورهای مرتبط با MEN1: تظاهرات MEN1 شاید شامل تومورهای کارسینوئیدی اولیه Foregut، برونش ها، تیموس، یا معده باشند و این تومورها در 5 تا 10% بیماران MEN1 وجود دارد. ضایعات پوستی و نسج نرم نیز یافتههای شایعی در این سندرم هستند. 30% موارد لیپوم و آنژیوفیبرومای صورت یا کلاژنوما در 75 تا 80% بیماران وجود دارد. ضایعات آدرنال شاید در 50% بیماران MEN1 وجود داشته باشند که شامل آدنوماهای خوشخیم کورتکس، هایپرپلازی ندولار یا کارسینوم آدرنوکورتیکال میباشند.
آدنوماهای تیروئید، کارسینوماهای تیروئید و فئو کمتر شایع هستند اما احتمال همراهی آنها با سندرم MEN1 وجود دارد.
تشخیص MEN1:
در مواردیکه سابقه خانوادگی مشخص وجود ندارد، تشخیص این سندرم بحث برانگیز است. علایم غیرمرتبط در تومورهای مرتبط با MEN1 میتوانند سبب تأخیر تشخیصی این سندرم حتی تا 10 سال در بیشتر این بیماران (بدون سابقه خانوادگی مشخص) شوند. نسل های بعدی حاملین MEN1 در گروه های فامیلی شناخته شده، در سنین کمتر تشخیص داده میشوند. اما امروزه هنوز اعضاء فامیل غیرشناسایی شده وجود دارند که با تظاهرات MEN1 در زمان تشخیص، مراجعه میکنند.
سوال : چه کسانی را با شک به MEN مورد مشاوره ژنتیک قرار می دهید؟
مشاوره ژنتیک در موارد زیر توصیه میشود:
گاسترینوما در هر سن،
تومورهای NET چند کانونی در هر سنی،
پرکاری پاراتیروئید اولیه قبل سن 30 سالگی،
پرکاری پاراتیروئید اولیه راجعه،
وجود هر یک از تومورهای اصلی در سندرم MEN1 و یک تومور مرتبط با MEN1 دیگر،
پرکاری پاراتیروئید اولیه و سابقه خانوادگی پرکاری پاراتیروئید اولیه،
آدنوماهای هیپوفیز،
NET یا کارسینوئیدها.
در مواردیکه معیارهای تشخیصی وجود دارد، احتمال شناسایی جهش ژنتیکی MEN1 بین 75 تا 90% است.
MEN2: این سندرم شامل MTC، فئو، پرکاری پاراتیروئید اولیه به همراه آدنوما یا هایپرپلازی پاراتیروئید است. MEN2 با الگوی توارثی اتوزوم غالب با نقص ژنی در پروتو – انکوژن RET هستند. سندرم MEN2 شامل زیر گروه هایی بر حسب ویژگیهای بالینی در بیماران یا گروه های خانوادگی است. MEN2A یا سندرم Sipple شامل MTC، فئو و/ یا پرکاری پاراتیروئید اولیه به همراه اشکال دیگری مثل آمیلوئیدوز لیکن پوستی یا بیماری هیرشپرونگ است. اشکال MEN2B دارای نوروماهای مخاطی لب و زبان، افزایش ضخامت فیبرهای عصبی قرنیه[3]، صورت های مشخص و متمایز با لب های بزرگ، ویژگی های بدن مارفانوئید و MTC میباشند. یک زیرگروه تکمیلی MEN2 شامل FMTC هست که شامل جهش RET و MTC میباشد اما هیچ یک از اعضاء خانواده یا خود فرد شرح حال فئو یا پرکاری اولیه پاراتیروئید ندارند.
کارسینوم مدولاری تیروئید (MTC): این کارسینوم از سلولهای ترشح کننده کلسیتونین پارافولیکولار (C-cell) در غده تیروئید با زمین های از هایپرپلازی c-cellها تظاهر میکند. افزایش کلسیتونین پلاسما در MTC یا هایپرپلازی C-cellهای تیروئید، از مقیاسهای تشخیصی[4] میباشد. بیماران MEN2، MTC در سنین پایینتر نسبت به موارد تک گیر MTC بروز میکند که به طور مشخص در دهه پنجم یا ششم زندگی میباشد. MEN2 در مواردیکه MTC در سنین کم بروز میکند یا در مواردی که MTC چند کانونی یا دو طرفه است باید مورد شک قرار بگیرد. بیشاز 95% بیماران با MEN2A، دارای MTC هستند.
میزان متوسط بقاء در MTC کمتر از سایر انواع سرطان های تیروئید است. در MTC بقاء 5 ساله 83% است اما در سرطان پاپیلاری یا فولیکولاری بقای 5 ساله برای 90 تا 94% است. بقاء بستگی به مرحله بیماری در زمان تشخیص دارد و در MTC بیشتر بیماران در مرحله بالاتری از بیماری تشخیص داده میشوند. میزان بقاء در MTC با بیماری محدود به غده تیروئید بعد از 10 سال، 96% است و این مسأله سبب مطرح شدن تیروئیدکتومی پیشگیرانه جهت کاهش ریسک سرطان[5] در MEN2 میباشد. بیماران MEN2 که کاندیدای جراحی تیروئید هستند باید از نظر فئو توسط متانفرین، نورمتانفرین پلاسما مورد ارزیابی و غربالگری قرار گیرند.
MTC بهطور مشخص اولین تظاهر MEN2 میباشد. در گروه های فامیلی MEN2، تظاهرات بیوشیمیایی MTC شامل افزایش کلسی تونین و/ یا بیماری ندولار تیروئید است که در سنین 5 تا 25سالگی ایجاد میشود. در بیمارانی که تحت غربالگری و تیروئیدکتومی پیشگیرانه قرار نگرفتند، MTC به شکل توده در گردن در سن 20 سالگی تظاهر میکند و بیش از نیمی از این بیماران دارای درگیری متاستاتیک لنف نوری هم در زمان تشخیص هستند. بیماران با بیماری گردنی موضعی پیشرفته حجیم[6] یا بیماران با متاستاز کبدی ممکن است با اسهال مراجعه کنند که از بدترین معیارهای پیش آگهی میباشد.
نکته : جراحی پروفیلاکتیک تیروئیدکتومی جهت کاهش ریسک، بهترین و ارجح ترین رویکرد درمانی در بیماران MEN2 میباشد.
زمان جراحی بستگی به طبقه بندی خطر بر حسب جهش کدون خاص RET و همچنین بررسی سونوگرافیک گردن در مقاطع زمانی و ارزیابی کلسی تونین سرم دارد. کودکان با ریسک متوسط جهش ژنی، باید مورد معاینه و سونوگرافی گردن و اندازه گیری سطح کلسیتونین سرم با شروع در سن 5 سالگی، قرار گیرند. کودکان با مقادیر منفی کلسیتونین باید در مقاطع زمانی سالیانه یا هر شش ماه یکبار مورد پیگیری باشند. زمان جراحی باید توسط تیم multidisciplinary و در تومور بورد متشکل از متخصص اطفال، متخصص غدد و جراح با همکاری والدین بیمار و براساس یافته های غربالگری باشد. تیروئیدکتومی کامل با یا بدون داسیکسیون لنفاوی گردنی مرکزی در این بیماران باید انجام شود.مشاوره ژنتیک جهت بررسی جهش ژن RET در تمام بیماران MTC بدون توجه به شرححال فامیلی مطرح کننده MEN2، باید انجام شود.
فئوکروموسایتوما:
فئو از منشاء سلول های کرومافینی مدولای آدرنال که کاتهکولامین ترشح میکنند، میباشد. این تومورها در بیماران با افزایش فشارخون مقاوم، بیمارانی که علائم دورهای سردرد، تپش قلب، تفریق یا درد قفسهسینه دارند باید مورد توجه قرار گیرد. ارزیابی شامل اندازه گیری متانفرین و نورمتانفرین پلاسما، متابولیتهای اپینفرین و نوراپینفرین که در مقادیر بیش از 5 برابر طبیعی، تشخیص را قطعی میسازد، میباشد. نتایج مبهم پلاسما باید با روش های ارزیابی 24 ساعته ادرار (اندازه گیری کاتهکولامینها در ادرار 24 ساعته) پیگیری شود. فئو با روشهای تصویربرداری مثل CT یا MRI، اسکن هسته ای با BIT یا MIBG یا تصاویر PET، میتواند جایابی[7] شود. فئو میتواند تک گیر یا به همراه سندرم MEN2 باشد. در مواردیکه فئو دو طرفه یا چند کانونی است باید به MEN2 مشکوک شد. در این موارد هم به وجود این سندرم شک میکنیم: سن زیر 35 سال، سابقه شخصی یا خانوادگی MTC یا پرکاری اولیه پاراتیروئید. فئو در همراهی MEN2 کمتر از موارد تکگیر، بدخیم هستند. سایر اختلالات ژنتیکی مستعد کننده با فئو شامل نوروفیبروماتوزیس نوع 1، بیماری Von- Hipple- Lindau و جهش های آنزیم سوکسینات دهیدروژناز میباشد.
آدرنالکتومی لاپاراسکوپی پایه درمان فئو است. در صورتی که بیماری در زمان تظاهر هر یک طرفه باشد، وجود فئو در طرف مقابل در 75% موارد وجود دارد. به هرحال آدرنالکتومی یک طرفه و پیگیری دقیق باید در این بیماران اتخاذ شود، چون ریسک نارسایی آدرنال در موارد جراحی دوطرفه آدرنال بسیار زیاد است. آدرنالکتومی دو طرفه در بیمارانی که در هنگام تظاهر بیماری دو طرفه دارند، باید صورت پذیرد. آدرنالکتومی با حفظ کورتکس[8] نیز توسط برخی جراحان انجام میشود اما ریسک عود فئو در این روش بسیار زیاد است. آدرنالکتومی فقط باید بعد از بلوک کامل کاتهکولامینها با آنتاگونیستهای گیرنده آلفا آدرنرژیک مثل فنوکسیبنزامین یا دو گزازوسین صورت گیرد. کنترل فشارخون بیشتر، با بلوککنندههای بتا پس از بلوک کامل آلفا، انجام میشود، در صورتی که بلوک آلفا کامل نباشد، تجویز بلوککنندههای بتا اثر متضاد دارند و سبب بدتر شدن فشارخون در این بیماران میشود.
در بیماران شناخته شده MEN2، غربالگری فئو در سن 11 سالگی برای موارد جهشهای پرخطر و سن 16 سالگی برای جهشهای با خطر متوسط با اندازهگیری مقادیر متانفرین پلاسما در مقاطع زمانی انجام میشود. تصویربرداری جهت شناسایی محل این تودهها در بیمارانی که مقادیر افزایش یافته دارند، باید صورت پذیرد.
پرکاری پاراتیروئید اولیه:
پرکاری پاراتیروئید اولیه در MEN2 تظاهرات خفیفتری نسبت به MEN1 دارند. بیشتر مواقع افزایش کلسیم خفیف دارند. پاتولوژی در این بیماران بیشتر آدنومای منفرد است نسبت به هایپرپلازی چند غدهای در MEN1، اما بیماران هنوز میزان بالایی از بیماری چند غدهای (50%) نسبت به جمعیت عادی درگیر بیماری تکگیر (85%) دارند. پرکاری اولیه پاراتیروئید ندرتاً ممکن است اولین تظاهر MEN2 باشد. بیشتر بیماران با پرکاری اولیه پاراتیروئید مرتبط با MEN2 بهطور اتفاقی در ارزیابی جهت تیروئیدکتومی برای MTC شناسایی میشوند. اندیکاسیون جراحی پرکاری پاراتیروئید اولیه مرتبط با MEN2 شبیه بیماری تکگیر میباشد. بهعلت میزان بالای هایپرپلازی چند غدهای، جستوجوی هر چهار غده توصیه میشود. میزان عود در پرکاری پاراتیروئید اولیه بعد از پاراتیروئیدکتومی کمتر از MEN2 نسبت به MEN1 است اما هنوز نسبت به موارد تکگیر بیماری، زیاد میباشد.
در بیماران شناخته شده MEN2، غربالگری جهت پرکاری اولیه پاراتیروئید باید در سن 11 سالگی در موارد جهش های پرخطر و در سن 16 سالگی برای جهش های با خطر متوسط با اندازهگیری سطح کلسیم سرم و PTH در مقاطع زمانی صورت گیرد.
MEN2B: این زیر گروه، نورومای مخاطی یا سندرم Wagenmann- Froboese میباشد که شامل 5% از موارد MEN2 میباشد و با مشخصه ویژه شامل نورومای مخاطی دهان، ویژگی بدنی مارفانوئید و MTCهای تهاجمی در سنین پایین با ضریب نفوذ کامل، تظاهر میکنند. فئو در 50% موارد MEN2B وجود دارد و تقریباً یک دوم موارد چند غدهای اغلب دو طرفه است پرکاری اولیه پاراتیروئید علامتدار در این گروه بسیار غیرشایع است. تقریباً نیمی از MEN2B دچار بیماری گانگلیونورماتوزیس در سرتاسر مسیر دستگاه گوارش هستند.
آزمایش های ژنتیکی میتواند برحسب نوع جهشRET شناسایی شده، پرخطرترین MTC را طبقه بندی کند. بیماران با MEN2B و جهش RET codon M918T جوانترین سن تظاهر MTC را دارند و بیشترین مرگ ومیر را دارا هستند که این قضیه میتواند به زمان تیروئیدکتومی کمک کند. تیروئیدکتومی کامل باید در سن 1 سالگی در بیماران با بیشترین خطر (که دارای جهش M918T هستند) انجام شود. کودکان با سایر جهش های پرخطر باید در سن 5 سالگی یا زودتر برحسب سطوح کلسیتونین سرم قرار گیرند. داسیکسیون مرکزی گردن در مواردیکه شواهد درگیری متاستاتیک رادیوگرافیک لنف نودها وجود دارد و یا در مواردیکه سطح کلسیتونین بیش از 40 (pg/mL) میباشد جهت کاهش ریسک خطر کمکاری دائمی پاراتیروئیدها، انجام میشود.
[1] - microadenoma
[2] - gagactorrhea
[3] - thickening of corneal nerve fiber
[4] - Diagnostic indicator
[5] - Risk Reducing thyroidectomy
[6] - Lacallay advanced balky cervical disease
[7] - localized
[8] - Cortical – sparing adrenalectamy